More

    توییت دردناک یکی از اهالی غزه

    🔹امروز دختر کوچکی را دیدم که خواهر کوچکترش را می‌زد. بلافاصله دستش را گرفتم تا جلوی او را بگیرم و پرسیدم: چرا این کار را کردی؟

    🔹او جواب داد: چون او نصف یک قرص نان را برداشت و آن را به تنهایی خورد. آن آخرین نانی بود که داشتیم و من و مامان توافق کرده بودیم که آن را خرد کنیم و با آب بخوریم.

    🔹به آرامی دستش را گرفتم و او را به مدرسه‌ای که در آن اقامت دارم آوردم. سه قرص نان و هر غذایی که داشتم به او دادم.

    🔹او با خجالت نزدیک‌تر آمد و سوالی از من پرسید که نتوانستم جواب بدهم و هرگز هم نخواهم داد: «نمی‌توانی به جای کسی که شهید شد، پدر من باشی… و هر روز برای ما غذا بیاوری؟»

    Latest articles

    spot_imgspot_img

    Related articles

    Leave a reply

    Please enter your comment!
    Please enter your name here

    spot_imgspot_img