
سید حسین حسینی، سرپرست دانشگاه تهران، در میان دانشجویان معترض به قتل همدانشگاهیشان، بهجای پاسخگویی دربارهی کمکاریهای مدیریتی در تأمین امنیت اطراف کوی دانشگاه، بحث را به حوادث ۱۸ تیر ۷۸ کشاند و گفت:
«دانشگاه تهران همیشه از این اتفاقات ضربه خورده است، از جمله اتفاق مهم ۱۸ تیر که غم آن هنوز در دل ما باقی مانده و داغ بزرگی را بر دل دانشگاه گذاشته است که به این زودیها پاک نخواهد شد. عامل اصلی اتفاقات کوی دانشگاه در ۱۸ تیر و اتفاقات امروز، نیروهای لباس شخصی هستند.»
این اظهارنظر نهتنها بیربط، بلکه تلاشی آشکار برای فرار از مسئولیت دانشگاه در تأمین امنیت دانشجویان است. واقعیت این است که این دانشجو نه در یک درگیری سیاسی، بلکه در یک زورگیری مسلحانه جان خود را از دست داده است—نتیجهی مستقیم بیتوجهی به هشدارهای مکرر دانشجویان دربارهی ناامنی اطراف کوی. اما سرپرست دانشگاه، بهجای اینکه توضیح دهد چرا به این هشدارها توجهی نشده و چه اقداماتی برای افزایش امنیت انجام دادهاند، پای نیروهای لباس شخصی را وسط میکشد و تلاش میکند بحث را کاملاً منحرف کند.
آیا نیروهای لباس شخصی باعث شدند که دانشجو در تاریکی خیابان مورد حمله قرار بگیرد؟ آیا آنها بودند که با سلاح سرد به جان او افتادند؟ آیا سرپرست دانشگاه فراموش کرده که همین مدیریت دانشگاه مسئول تأمین امنیت دانشجویان در محیط اطراف خوابگاه است؟
طرح چنین مباحثی فقط یک معنا دارد: تلاش برای فرار از پاسخگویی. مدیریت دانشگاه باید پاسخ دهد که چرا هشدارهای قبلی را نادیده گرفت، چرا تدابیر امنیتی در اطراف کوی اجرا نشد، و چرا حالا که فاجعهای رخ داده، بهجای قبول مسئولیت، تلاش میکند موضوع را سیاسی کند.
این نوع واکنش، دقیقاً همان رویکردی است که در برخی بزنگاههای تاریخی اتخاذ شده است—بهجای تمرکز بر حل مسئله، بر التهاب آن افزودن و با طرح مباحث بیربط، از پاسخگویی فرار کردن. چنین مدیریتی نهتنها ناکارآمد است، بلکه نشان میدهد که حتی در بحرانیترین لحظات نیز دغدغهی اصلی آن، نه امنیت دانشجویان، بلکه منحرف کردن افکار عمومی و شانه خالی کردن از مسئولیت است.
امینی